۱۳۸۹ آذر ۸, دوشنبه

تصورات نادرست از «ویکی‌پدیا» در فضای وب ایران: آیا ویکی‌پدیا شهر هرت است؟!


ویکی‌پدیا (Wikipedia) یکی از پدیده‌های مهم در دنیای اینترنت است و این دانشنامه اینترنتی در طول این چند سالی که از عمر آن می‌گذرد، روز به روز پیشرفت و رشد صعودی در همه زمینه‌ها داشته است. به خصوص نسخه ویکی‌پدیا انگلیسی که چون مدیران و کاربرانی از سراسر جهان دارد، علاوه بر رشد سریع در تعداد مقاله‌ها و موضوعات مورد بحث (رشد کمی)، رشد کیفی خوبی در اعتبار مقاله‌ها و منابع و مراجع مورد استفاده داشته است.

اما نکته‌ای که من می‌خواهم در این نوشته خود به آن اشاره کنم، مسئله باورهای بسیار نادرستی است که در بین بخش قابل توجهی از کاربران ایرانی درباره ویکی‌پدیا وجود دارد. ویکی‌پدیا یک دانشنامه آزاد است که کاربران می‌توانند اطلاعات، دانسته‌ها و داده‌های خود را در آن نوشته و منتشر کنند. این مفهوم آزاد بودن و اجازه ویرایش و تغییر مقالات، باعث ایجاد نوعی برداشت نادرست و کج‌فهمی در بین بعضی از کاربران شده است. یعنی باور خیلی‌ها بر این است که آزادی در ویکی‌پدیا از نوع آزادی شهر هرت است که هر کسی مجاز و آزاد است که هرکاری در این دانشنامه انجام بدهد و قانون و قاعده خاصی برای ویرایش و دستکاری مقالات ویکی‌پدیا وجود ندارد. چنین دیدگاهی باعث می‌شود که ویکی‌پدیا با یک انجمن گفتگو (forum) اشتباه گرفته شود و در نتیجه شاهد بروز رفتارهایی هستیم که اصلاً با ساختار این دانشنامه تناسبی ندارد. مثلاً دیده شده است که بعضی‌ها اطلاعات نادرست، فاقد اعتبار (از جنبه‌های مختلف) و حتی باورها و تصورات شخصی خود را نوشته‌اند و بعد که این اطلاعات پاک شده‌اند، از دست مدیران و کاربران شاکی بوده‌اند که چرا اجازه نمی‌دهید ما حرف بزنیم! اینجاد آزاد (؟) است! من دوست دارم که فلان و بهمان باشد و نظراتی مشابه این‌ها.

معمولاً خرابکاری، دستکاری و ویرایش‌های بدون دلیل یا فاقد اعتیار مقاله‌های ویکی‌پدیا توسط گروه‌هایی چون کاربران آماتور و غیرحرفه‌ای، افرادی با گرایش‌های خاص سیاسی و ایدئولوژیک اعم از سیاسی، اجتماعی، مذهبی، قومی، کشوری، فرهنگی و ...، کسانی که محتوای یک مقاله به مذاقشان خوش نیامده است و با آدرس IP و بدون داشتن حساب کاربری اقدام به تغییر، حذف، ویرایش و دستکاری مقالات می‌کنند و افرادی که اصولاً هدفشان خرابکاری و Vandalism است، صورت می‌گیرد.

چیزی که کاربران باید بدانند این است که ویرایش و حذف و اضافه نمودن چیزی به محتوای مقالات و ایجاد یک مقاله جدید در ویکی‌پدیا حساب و کتاب دارد. حالا درست است که اگر شما بعضی از مقالات این دانشنامه را تغییر و یا دستکاری کنید، تغییرات شما ممکن است برای مدت زمان قابل توجهی ماندگار باشد، اما انتظار نداشته باشید که چون این رفتار برای بعضی جاها جواب داده است، آن را مرتب تکرار کنید و کسی هم با کار شما برخورد نکند. یکی از اصول مهم و اساسی در ویکی‌پدیا داشتن «دیدگاه خنثی» یا «دیدگاه بی‌طرف» نسبت به مقالات است. یعنی اینکه شما حق ندارید باورها، عقاید و تصورات شخصی خود را اعمال کنید. این باورها تنها در صورتی قابل اعمال و ثبت در مقاله‌های ویکی‌پدیا هستند که دارای منابع و مراجع معتبری باشند و توسط دیگر کاربران هم تأیید شوند. اصولاً ویکی‌پدیا یک دانشنامه است و کار در دانشنامه هم باید علمی و براساس دانش باشد، در غیر این صورت این محیط هیچ تفاوتی با یک انجمن بی در و پیکر اینترنتی نخواهد داشت. باید بین آزاد بودن کار و فعالیت در ویکی‌پدیا و آزاد بودن یا نوشتن بی‌حساب و کتاب هر چیزی در ویکی‌پدیا تفاوت قائل شد. این دو کاملاً با هم متفاوت هستند. اگر شما با دیدگاه نادرست قصد فعالیت در ویکی‌پدیا را داشته باشید، مطمئن باشید که به هیچ جایی نخواهید رسید و بهتر است اصلاً وارد این محیط نشوید، چون آن چیزی نخواهد بود که شما در ذهن خود ساخته‌اید.

بارها دیده شده است که کاربران با چنین دیدگاه‌های نادرستی وارد ویکی‌پدیا می‌شوند و هنگامی که حساب کاربری و یا حتی آدرس IP مورد استفاده ایشان به دلیل عدم رعایت قوانین ویکی‌پدیا مسدود و بسته می‌شود و دیگر اجازه فعالیت ندارند، تازه متوجه سیستم کاری ویکی‌پدیا می‌شوند. حتی رفتارهای اشتباه در بخش بحث (Discussion) مقالات دیده می‌شود. تأکید ویکی‌پدیا این است که این بخش برای بررسی و گفتگو درباره مقالات است و انجمن نمی‌باشد، اما باز هم شاهد نوشتن نظرات بی‌ریط در این بخش هستیم.

ویکی‌پدیا انگلیسی به دلیل تعداد قابل توجه کاربران و خوانندگان خود، در زمینه کنترل و بررسی مقالات توسط مدیران و کاربران در جایگاه خوب و مناسبی قرار دارد. امیدوارم نسخه ویکی‌پدیا فارسی هم در این زمینه پیشرفت کند و رشد داشته باشد. در اینجا هم لازم می‌دانم از همه کاربران و مدیران ایرانی ویکی‌پدیا چه در بخش ویکی‌پدیا فارسی، چه ویکی‌پدیا انگلیسی و چه دیگر زبان‌ها تشکر و قدردانی کنم که در حال کمک به گسترش و بهبود کیفی مقالات این دانشنامه هستند.

۱۳۸۹ آبان ۲۱, جمعه

حماسه امیرکبیر


رمیده از عطش سرخ آفتاب کویر،
غریب و خسته رسیدم به قتلگاه امیر.
زمان، هنوز همان شرمسارِ بهت زده!
زمین، هنوز همان سخت‌جانِ لال شده!
جهان، هنوز همان دست بسته تقدیر.
هنوز، نفرین، می‌بارد از در و دیوار،
هنوز، نفرت، از پادشاهِ بدکردار،
هنوز، وحشت، از جانیان آدم‌خوار،
هنوز، لعنت، بر بانیان آن تزویر!
هنوز دستِ صنوبر بر استغاثه بلند،
هنوز بیدِ پریشیده سر فکنده به زیر،
هنوز همهمه سروها، که: «ای جلاد!
مزن! مکُش! چه کنی، های! ای پلید شریر!
چگونه تیغ زنی بر برهنه در حمام
چگونه تیر گشایی به شیر در زنجیر؟!»
هنوز، آب به سرخی زند که در رگِ جوی
هنوز،
هنوز،
هنوز،
به قطره قطره گلگونه، رنگ می‌گیرد،
از آنچه گرم چکید از رگ امیرکبیر.
نه خون، که عشق به آزادگی، شرف، انسان،
نه خون، که داروی غم‌های مردم ایران،
نه خون، که جوهر سیال دانش و تدبیر.
هنوز ناله باد،
هنوز زاری آب،
هنوز گوش کر آسمان، فسونگر پیر!
- «هنوز منتظرانیم تا ز گرمابه،
برون خرامی، ای آفتاب عالمگیر»
«نشیمن تو نه این کنج محنت‌آباد است»
«تو را ز کنگره عرش می‌زنند صفیر»
به اسب و پیل چه نازی؟ که رخ به خون شستند
در این سراچه ماتم پیاده، شاه، وزیر!
چنو دوباره بیابد کسی؟
- محال محال
هزار سال بمانی اگر،
چه دیر،...
چه دیر،...

فریدون مشیری

۱۳۸۹ آبان ۱۹, چهارشنبه

تمهید بزرگمهر


بر مردمان واجب است که در کسب علم کوشند و فهم را در آن معتبر دارند که طلب علم و ساختن توشه آخرت از مهمات است. و زنده را از دانش و کردار نیک چاره نیست، و نیز نور ادب دل را روشن کند، و داروی تجربت مردم را از هلاک جهل برهاند، چنانکه جمال خورشید روی زمین را منور گرداند و آب زندگانی عمر جاوید دهد. وعلم به کردار نیک جمال گیرد که میوه درخت دانش، نیکوکاری است و کم‌آزاری.

و هر که علم بداند و بدان کار نکند، به منزلت کسی باشد که مخافت راهی می‌شناسد، اما ارتکاب کند تا به قطع و غارت مبتلا گردد. یا بیماری که مضرت خوردنی‌ها می‌داند و همچنان بر آن اقدام می‌نماید تا در معرض تلف افتد. و هر آینه آن کس که زشتی چیزی بشناخت، اگر خویشتن در آن افگند، نشانه تیر ملامت شود. چنانکه دو مرد در چاهی افتند: یکی بینا و دیگر نابینا. اگرچه هلاک میان هر دو مشترک است، اما عذر نابینا به نزدیک اهل خرد و بصارت مقبول‌تر باشد.

و فایده در تعلم، حرمت ذات و عزت نفس است. پس تعلیم دیگران؛ که اگر به افادت مشغول گردد و در نصیب خویش غفلت ورزد، همچون چشمه‌ای باشد که از آب او همه کس را منفعت حاصل می‌آید و او از آن بی‌خبر. و از دو چیز نخست خود را مستظهر باید گردانید، پس دیگران را ایثار کرد: علم و مال. یعنی چون وجوه تجارب معلوم گشت، اول در تهذیب اخلاق خویش باید کوشید، آنگاه دیگران را بر آن باعث بود.

و عاقل باید که در فاتحت کارها نهایت اغراض خویش پیش چشم دارد و پیش از آنکه قدم در راه نهد، مقصد معین گرداند. و الا واسطه آن به حیرت کشد و خاتمت به هلاک و ندامت. و به حال خردمند آن لایق‌تر که همت او از طلب دنیا قاصرتر، حسرات او به وقت مفارقت آن اندک‌تر. و نیز آنکه سعی برای آخرت کند، مرادهای دنیا بیابد و حیات ابد او را بدست آید، و آنکه سعی او به مصالح دنیا مصروف باشد، زندگانی برو وبال گردد، و از ثواب آخرت بماند. و کوشش اهل عالم در ادراک سه مراد ستوده است: ساختن توشه آخرت و تمهید اسباب معیشت و راست داشتن میان خود و مردمان به کم‌آزاری و ترک اذیت.

و پسندیده‌تر اخلاق مردمان تقواست و کسب مال از وجه حلال. هر چند در هیچ حال از زحمت آفریدگار عز اسمه و مساعدت روزگار نومید نشاید بود، اما برا آن اعتماد کلی کردن و کوشش فروگذاشتن از خرد و رای راست دور افتد که اَمداد خیرات و اقسام سعادات بدو نزدیک‌تر که در کارها ثابت قدم باشد و در مکاسب جد و جهد لازم شمرد.
و اگر چنانکه باژگونگی روزگار است، کاهلی به درجتی رسد یا غافلی رتبتی یابد، بدان التفات ننماید و اقتدای خویش بدو درست نشناسد، چه نیک‌بخت و دولت‌یار، او تواند بود که تقیل به مقبلان و خردمندان واجب بیند، تا به هیچ وقت از مقام توکل دور نماند و از فضیلت مجاهدت بی‌بهره نگردد.

و نیکوتر آنکه سیرت‌های گذشتگان را امام ساخته شود و تجارب متقدمان را نمودار عادات خویش گردانیده آید؛ که اگر در هر باب ممارست خویش را معتبر دارد، عمر در محنت گذارد. یا آنچه گویند در هر زیانی زیرکیی است، لیکن از وجه قیاس آن موافق‌تر که زیان دیگران دیده باشد و سود از تجارب ایشان برداشته باشد. چه اگر از این طریق عدول افتد، هر روز مکروهی باید دید، و چون در تجارب اتقانی حاصل آمد، هنگام رحلت باشد.

منبع:

کلیله و دمنه

رکورد گینس!


جل الخالق... عجب حوادث و اتفاقاتی دور و بر ما رخ می‌دهد...

۱۳۸۹ آبان ۱۸, سه‌شنبه

پادشاه و کودک زیرک

در زمان یکی از پادشاهان، خواجه توانگری بمرد و از مالی بسیار بماند و کودکی داشت به غایت زیرک و غیر از او خواجه را هیچ وارثی نبود.
اهل سعایت پادشاه را از آن صورت خبر کردند. پادشاه طمع در مال خواجه گرده، آن کودک را طلبید و پرسید که از پدر تو چه مانده است؟
کودک گفت: «نقد و جنس این ضیاع و عقار چندین، و از وارثان، پادشاه دین‌پرور و این کودک بی‌گناه.»
پادشاه بخندید و مال را به او گذاشت و خاطر به تربیت او گماشت.

منبع:

لطایف الطوایف - فخرالدین علی صفی

۱۳۸۹ آبان ۱۵, شنبه

نوستالژی دوران کودکی: دوچرخه... سبیل بابات می‌چرخه!


بگو مسخره... مسخره... اسم بابات اصغره!... یادش بخیر، چه روزهای شاد و خوشی داشتیم... چقدر با بازی با کلمات و این جور چیزها سر به سر یکدیگر می‌گذاشتیم و با هم شوخی می‌کردیم. برای خودش دنیایی بود. همیشه به دنبال این بودیم که تازه‌ترین و جدیدترین کلمات و پاسخ‌های مربوطه! را پیدا کنیم و با دوستان، همکلاسی‌ها و بچه محل‌ها شوخی کنیم. چه حالی می‌داد وقتی کلمه‌ای را پیدا می‌کردی و خیلی تازه بود. می‌رفتی تو مدرسه و از همه می‌خواستی که بگویند: فلان! تو هم سریع پاسخ می‌دادی: بهمان!

این کار ما مدل‌ها، انواع و اقسام مختلفی داشت. از مدل‌های ساده و پاستوریزه بگیر تا مدل‌های بی‌تربیتی و سوپر خفن! حتی گاهی اوقات با نام و فامیل (نام خانوادگی) معلمان، دبیران و دیگران شوخی می‌کردیم. بیچاره آن کسی که نامش ورد زبان‌ها می‌شد. بساطی به راه می‌افتاد که نگو و نپرس.

به هر حال از آن سال‌ها زمان زیادی می‌گذرد و نمی‌دانم بچه‌ها و کودکان امروزی اهل این جور کارها و شوخی‌ها هستند یا نه. اما برای نسل ما که دنیایی از خاطره است.

پی‌نوشت:

نقاشی بالا را خودم کشیده‌ام... شرمنده بابت کیفیت!

چرا باید از وبلاگ خودمان نسخه پشتیبان تهیه کنیم، آیا این کار واجب است؟


پاسخ این سوال «آری» است. تهیه نسخه پشتیبان (Backup) و پشتیبان‌گیری بخشی از اصول اساسی و پایه کار با کامپیوتر و تهیه و جمع آوری اطلاعات و داده‌ها می‌باشد. یک وبلاگ‌نویس هم باید همیشه حداقل یک نسخه ذخیره و پشتیبان از نوشته‌ها و کارهای خودش داشته باشد. شاید بعضی‌ها بگویند این کار چه فایده‌ای دارد؟ یا مثلاً تصور کنند که تهیه یک نسخه از مطالب وبلاگ فقط برای کسانی خوب است که از امکانات سرویس‌دهندگان وبلاگ ایرانی استفاده می‌کنند و مثلاً اطلاعات قرارگرفته بر روی وبلاگ‌های سرویس‌دهندگانی چون بلاگر (Blogger) و وردپرس (WordPress) شامل این قاعده نمی‌شوند.

باید بگویم که این تصور اشتباهی است. هر سرویس‌دهنده تابع قوانین و شرایط استفاده از سرویس است. حتی در صورتی که شما قوانین را زیر پا نگذارید و همیشه از آن سرویس به درستی استفاده کنید، شاید روزی آن سرویس‌دهنده بنا به دلایلی نخواهد که به شما خدمات ارائه کند و یا آن خدمات را از فهرست کاری خود خارج کند. همچنین تصور کنید که وبلاگ شما به دلیل نقض قوانین و شرایط سرویس‌دهنده مسدود یا آرشیو و بایگانی شده باشد، آنگاه دسترسی شما به اطلاعات خودتان به آسانی نخواهد بود.

یا فرض کنید که سرویس‌دهنده تصمیم بگیرد که خدمات خود را پولی کند و دیگر شما قادر به استفاده از خدمات آن نباشید. یا قصد رها کردن سرویس فعلی را داشته باشید و بخواهید به سرویس‌دهنده دیگری مهاجرت کنید و امکانات سرویس‌دهنده فعلی به گونه‌ای نباشد که بتوانید حجم انبوه اطلاعات و داده‌های خود را به راحتی کپی کنید.

خیلی از وبلاگ‌نویسان بعد از اینکه وبلاگشان حذف و پاک شده است (حالا به دلایل مختلف) و یا به دلیل مسائل دیگر قادر به بازیابی و انتقال نوشته‌ها و محتویات (پست‌ها) وبلاگ یا وبلاگ‌های قبلی خود نیوده‌اند، از نگرفتن نسخه پشتیبان و نداشتن نسخه‌هایی از کارهای خود، حسابی پشیمان شده‌اند. کاری که در حد ذخیره کردن یک صفحه از طریق مرورگر (Save Page) و یا انتقال محتویات و کپی کردن آن به صورت قالب‌های مختلف از جمله متن ساده و معمولی (Text)، فرم HTML و CSS و یا فرم متن پیشرفته و قالب‌بندی شده مانند اسناد Microsoft Word می‌یاشد. یعنی یک گرفتن یک کپی ساده از کار خودتان.

به هر حال در پایان باید بگویم که داشتن نسخه‌های پشتیبان از نوشته‌ها و محتویات وبلاگ و یا داشتن یک وبلاگ آینه (Mirror) - وبلاگی که یک نسخه‌ بدون کم و کاست از وبلاگ شما است - در حکم سرمایه‌گذاری و توشه‌ای برای آینده و درمانده نشدن در برابر حوادث و اتفاقات پیش‌بینی شده و پیش‌بینی نشده است. به خصوص وقتی که بخشی از زندگی شما وبلاگتان باشد.

۱۳۸۹ آبان ۱۳, پنجشنبه

یک تشکر ویژه از مخترع Copy & Paste، الهی نور به قبرت بباره!


جون... این را هم که کپی کردم، بروم سراغ بعدی!... بعضی از چیزهای عادی، روزمره و به ظاهر ساده، نقش مهم و کلیدی را در زندگی ما بازی می‌کنند. یکی از این موارد که چه در زندگی واقعی و چه در زندگی مجازی و کامپیوتری کاربرد دارد، همین عملیات شیرین و دوست داشتنی Copy & Paste به ظاهر عادی و معمولی است. به خصوص نقشی که در زندگی ما، فضای وب و وبلاگستان دارد. کپی و کپی‌کاری بخشی از زندگی ما است. گاهی اوقات درست و مفید است، گاهی اوقات هم نادرست و مضر.

در دوران دانشجویی همین Copy & Paste ناقابل زندگی بسیاری از دانشجویان را نجات داده، می‌دهد و خواهد داد! مخصوصاً زمانی که آماده کردن، تهیه و تحویل پروژه و تحقیق به دقیقه نود کشیده شده باشد. مخصوصاً که اگر پروژه‌های دیگران رااز راه‌های مختلف و گوناگون به دست آورده باشی، آن موقع که دیگر نور علی نور است. وضعیت پایان نامه‌های فارغ التحصیلی هم که مشخص است. البته منظورم همه و همه چیز نیست، اما رفتاری است که چه دوست داشته باشیم و چه دوست نداشته باشیم، چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید، وجود دارد و قابل انکار کردن هم نیست.

در فضای وب و وبلاگستان هم که دیگر خاصیت Copy & Paste برای همگان روشن و مشخص است. به عبارت دیگر نیازی به معرفی و شرح دادن ندارد. آن چه عیان است، چه حاجت به بیان است. اظهر من الشمس!

کامپیوترهای بسیاری از ما هم آرشیو و معدنی از انواع و اقسام نرم‌افزارها و محتویاتی است که کپی عزیز! در گردآوردی و جمع‌آوری آن‌ها بسیار به ما کمک کرده است. از شیر مرغ بگیر تا جان آدمیزاد! نمونه تمام عیار آن هم مواردی هستند که به صورت مستقیم نقض کپی‌رایت محسوب می‌شوند. حالا به خاطر شرایطی که داریم، شاید استدلال در مورد نگهداری و استفاده مجانی از نرم‌افزارها و تولیدات خارجی‌ها توجیه‌پذیر باشد و به عبارت دیگر در اکثر موارد چاره‌ای نیست، اما جالب است که این قاعده را تعمیم داده و به تولیدات داخلی و ایرانی هم رحم نمی‌کنیم!

به هر حال جدا از مسئله استفاده‌های درست و نادرست، من که شخصاً از مخترع و یا مخترعان Copy & Paste تشکر می‌کنم. اگر زنده هستند که عمرشان بیشتر بشود و اگر زنده نیستند، ابزارشان یادگاری خوب و مفیدی است.

۱۳۸۹ آبان ۱۲, چهارشنبه

فرزند فقیران و فرزند بزرگان

خداوند به طلحک فرزندی داد. سلطان پرسید: فرزندت پسر است یا دختر؟
طلحک گفت: از فقیران جز پسر یا دختر چه چیز دیگری به دنیا می‌آید؟
سلطان گفت: مگر از بزرگان چه می‌آید؟!
طلحک گفت: بدکاری، ناسازگاری، ظالمی و خانه براندازی!

منبع:

مستطاب الطوایف - مولانا فخرالدین

۱۳۸۹ آبان ۱۱, سه‌شنبه

زنگ انگلیسی: آموزش و تدریس زبان انگلیسی در مدارس و دانشگاه‌های ما چه جایگاهی دارد؟


درس شیرین یا زهر مار! انگلیسی؟!... چرا بسیاری از دانش آموزان و دانشجویان از درس زبان انگلیسی فراری هستند؟... مقصر چه کسی است؟ دانش آموز؟ دانشجو؟ معلم؟ دبیر؟ استاد؟ کتاب‌های آموزشی؟ سیستم آموزش؟ روش تدریس؟ ... پاسخ پرسش مطرح شده در عنوان این نوشته، مشخص و در عین حال تلخ است. حضور زبان انگلیسی در سیستم آموزشی ما بیشتر شبیه به حضور و نقش کوتاه یک بازیگر یا هنرپیشه مهمان در یک قسمت از یک سریال (مجموعه) مثلاً صد قسمتی است. شیوه تدریس آن هم در بسیاری از موارد نادرست است (مثلاً اصرار بر آموزش به شیوه گرامری - دستور زبان محور). درس زبان انگلیسی در اصل فقط نام یک درس یا واحد ارائه شده را در مدارس و دانشگاه‌ها با خود به یدک می‌کشد. واقعیت این است که سیستم آموزشی ما سیاست درستی را در برابر این زبان و درس مربوط به آن اتخاذ نکرده است. در نتیجه آثار و پیامدهای منفی آن به خصوص در دوران دانشگاه و به ویژه در دوره‌های تحصیلی بالاتر مانند کارشناسی ارشد و حتی دکترا کاملاً مشهود است.

آموزش انگلیسی از دوران راهنمایی شروع می‌شود. اما میزان پایین ساعات تدریس و نیز سیستم آموزشی نادرست باعث می‌شود که خروجی نهایی مدارس پس از پایان دوران مدرسه و دریافت دیپلم، چندان جالب و قابل توجه نباشد. بها ندادن به ارزش و جایگاه واقعی این درس در آزمون‌های سراسری (کنکورها) خود نیز حکایت جالبی است. ضریب پایین این درس در آزمون ورودی دانشگاه‌ها به نوعی باعث می‌شود که بسیاری از دانش آموزان نسبت به آن بی‌تفاوت شوند و مثلاً همان روش دوران دانش آموزی را در برابر آن در پیش بگیرند. یعنی فقط در حدی به آن بپردازند که نیازشان را به صورت حداقلی (مینیمم) رفع سازد.

وقتی هم که وارد دانشگاه می‌شوند، همین آش و همین کاسه به شکلی دیگر برقرار است و به نوعی ادامه دهنده همان روش باطل و نادرست دوران مدرسه است. معمولاً در دانشگاه‌ها درس زبان انگلیسی در سه درس با نام‌های مجزا و در قالب چند واحد ارائه می‌شود: زبان پیش دانشگاهی، زبان عمومی و زبان تخصصی. مجموع واحد آموزشی هم حداکثر عددی بین شش واحد تا نه واحد است. دروس فوق معمولاً به صورت دو واحدی یا سه واحدی ارائه می‌شوند. یعنی یا یک جلسه ثابت آموزشی در طول هفته و یا به صورت یک جلسه ثابت با یک جلسه هفته در میان. نباید انتظار داشت که با چنین روشی، بعد از مثلاً چهار - پنج سال آموزش در دوره کارشناسی (لیسانس)، شاهد بهبود و پیشرفت دانشجویان در زمینه انگلیسی باشیم. به خصوص مسئله وقتی ناراحت‌کننده‌تر است که گاهی اوقات همین چند واحد آموزشی هم بدون ذره‌ای تفاوت خاص نسبت به یکدیگر تدریس می‌شوند. مثلاً دانشجویی که واحد درسی زبان انگلیسی عمومی را گذرانده است، وقتی واحد درسی زبان انگلیسی تخصصی را انتخاب می‌کند، شاهد تکرار مکررات است و انگار دوباره سر کلاس قبلی حاضر شده است. یعنی فقط رفع تکلیف از سر خود!

همانطوری که در بخش‌های بالایی اشاره شد، ضریب پایین این درس در آزمون‌های ورودی برای ادامه تحصیل در مقاطع تحصیلی بالاتر خود معضلی است که باید برای آن چاره‌ای اندیشید. این موضوع در آزمون ورودی کارشناسی ارشد بسیار تلختر است. در اکثر رشته‌ها برای آن ضریب دو در نظر می‌گیرند. در نتیجه اولویت و اهمیت آن کاهش می‌یابد. در صورتی که آشنایی و داشتن تسلط مناسب بر زبان انگلیسی یکی از ابزارهای واجب برای موفقیت یک دانشجوی مقطع ارشد است. ضعف درصد قابل توجهی از دانشجویان این مقطع در زمینه زبان انگلیسی (چه به صورت عمومی وچه تخصصی) قابل انکار و چشم‌پوشی نیست. اما متأسفانه خیلی‌ها با همین ضعف فارغ التحصیل شده و دور و چرخه باطل آموزشی ادامه می‌یابد.

باید گفت که باید نگرشی نوین را در قبال آموزش و تدریس زبان انگلیسی انتخاب کنیم. زبان انگلیسی زبان بین‌المللی و زبان دنیای علم و تکنولوژی امروز است. تشویق دانش آموزان و دانشجویان به فراگیری آن، کاری است که در نهایت به سود سیستم آموزشی و علمی ایران خواهد بود. اگر می‌خواهیم پیشرفت کنیم، باید از ابزارهای پیشرفت به خوبی و به صورت صحیح استفاده کنیم. یکی از این ابزارها، زبان انگلیسی است. روش‌های تدریس غلط باید با روش‌های تدریس علمی و بین‌المللی آموزش زبان جایگزین شوند تا این درس برای دانش آموزان شیرین و جذاب گردد.