عوامل گوناگونی دست به دست هم میدهند تا یک نهال کوچک در طول زندگی خود به یک درخت سالم، زیبا و تنومند تبدیل شود. یک جامعه (چه از نوع واقعی آن و چه از آن نوع مجازی آن) هم مانند یک درخت است. ریشههای یک درخت از اعضای حیاتی آن هستند. یعنی اگر این ریشهها سالم باشند، درخت نیز فرصت رشد خواهد داشت.
ریشهها در کنار هم و با کمک و همکاری با یکدیگر میتوانند یک درخت را زنده نگه دارند و باعث رشد آن بشوند. عملکرد ما انسانها هم در هر محیطی که در آنجا حضور و فعالیت داشته باشیم، موثر است و بر آینده آن محیط تأثیر میگذارد. نقش فردی و نقش گروهی ما مشخص است. جامعه و محیط زندگی را خودمان با دستان خود میسازیم. چه خوب باشد یا بد، چه سالم باشد یا بیمار، چه ضعیف باشد یا قوی، این محصول و سرنوشت چیزی است که خودمان برای آن رقم زدهایم و همه در برابر آن مسئول هستیم. یعنی این نتیجه کارهای همه ما بوده است که برآیند و نتیجه نهایی عملکرد تکتک افراد جامعه است.
هر فردی در قبال خودش و جامعهای که در آن زندگی میکند وظایفی بر عهده دارد. اگر کار خود را به درستی انجام دهد و همیشه نگاهی به خود و کارهایش داشته باشد، قدم در راه پیشرفت خودش گذاشته و این در مرحله بعدی پیشرفت و توسعه جامعه را در پی خواهد داشت. چون ما اعضای یک سیستم و پیکر واحد هستیم. به همان اندازه که زندگی شخصی مهم است، زندگی گروهی و اجتماعی هم جایگاه و اهمیت خاص خودش را دارد. اصولاً این دو با هم ارتباط مستقیمی دارند و بر هم تأثیر میگذارند. پس نباید از هیچکدام غافل شد و به حال خود رهایشان کرد.
زیاد نمیخواهم بنویسم. مهم این است که همه چیز به ما بستگی دارد. پس بیایید مانند ریشههای یک درخت در کنار هم باشیم و درخت را به حال خود رها نکنیم. تیشه به ریشه درخت نزنیم. چون نه ما از درخت جدا هستیم و نه درخت از ما. «ریشهها» یعنی با هم بودن...
دکتر جواد طباطبایی: موضوع دانشگاه ما باید «ایرانشهر» باشد
-
موضوع دانشگاه ما باید «ایرانشهر» باشد وعلوم دیگر تحت تأثیر این علم باشند
-یعنی این که ایران کجاست؟ جغرافیای سیاسیاش چه بوده؟ مناسبات سیاسیاش چه
بوده؟ تار...
۷ ماه قبل
0 دیدگاهها و نظرات:
ارسال یک نظر