وقتی دسترسی به اینترنت و کامپیوتر ندارم، درست مانند زمانی است که چای نخوردهام، هم سردرد میگیرم، هم کسل و بیحوصله میشوم... این دو جزئی از زندگی بسیاری از ما هستند... خیلی از ما افرادی هستیم که شاید با شناسهها، نامها و حسابهای کاربری مختلفی در وبسایتها و شبکههای اجتماعی فراوانی عضو باشیم و در آنها فعالیت داشته باشیم. حالا ممکن است این فعالیت روزانه باشد یا از نوع سرزدن سالی به ماهی و یا فقط ورود (Login) برای حذف و پاک نشدن حسابی که داریم و دوست نداریم آن را از دست بدهیم.
ما چه بخواهیم و چه نخواهیم اینترنت به بخشی از زندگی ما تبدیل شده است. حالا بعضی از صفت «مجازی» برای فعالیت و کارهای ما در فضای اینترنت و وب استفاده میکنند. ولی به نظر من باید پذیرفت که این زندگی اینترنتی خواه ناخواه، مستقیم و غیر مستقیم هم از زندگی و دنیای واقعی ما تأثیر میگیرد و هم ممکن است بر زندگی واقعی ما تأثیرگذار باشد. یعنی نمیتوان این دو را دو مقوله جدا از هم تصور کرد. به خصوص برای نسلی که کامپیوتر و اینترنت جزئی از زندگی ایشان است و تصور زندگی بدون این دو برایشان بسیار سخت و غیرممکن است.
بارها برای خیلی از ما، آشنایان و دوستانمان اتفاق افتاده است که برای چند روز دسترسی به اینترنت امکانپذیر نبوده است. اگر خوب دقت کرده باشید، میبینید که نبود آن خیلی اوقات از هر لحاظ بر دنیای واقعی ما تأثیر گذاشته است. مثلاً عادت داشتهایم هر روز سر ساعت مشخصی به فلان وبسایت، بهمان وبلاگ یا شبکه X سر بزنیم. اما وقتی که کامپیوتر در اختیار نداریم و یا دسترسی به اینترنت قطع شده است، انگار چیزی از عادات و رفتارهای روزمره ما حذف شده است. برای همین ممکن است حتی فکرمان مشغول شود و تصویری از آن کاری که روزانه انجام میدادیم در ذهنمان شکل بگیرد و مرتب به آن فکر کنیم.
اینجا یک نکته قابل مطرح است و آن هم «اعتیاد اینترنتی» یا اعتیاد به اینترنت است. وقتی زندگی اینترنتی حالت افراطی به خود بگیرد، اینترنت حالت اعتیادآور پیدا خواهد کرد. یعنی یک رفتار عادی و معمولی به یک رفتار افراطی تبدیل میشود. خیلیها دچار حالتی میشوند که باید فقط آنلاین باشند. ممکن است کار خاصی انجام ندهد، اما به گونهای به این محیط خو گرفته و عادت کردهاند که باید در آن حضور داشته باشند. خیلیها را دیدهام که عشق دانلود هستند، یعنی نیازی به دریافت فایلی ندارد، اما به دانلود عادت کرده است. بعضیها را میبینید که مرتب مشغول ارسال لینک و محتوا از طریق ابزارهایی چون فید، ایمیل، وبلاگ، میکروبلاگ، شبکههای اشتراکگذاری (social bookmarking) و ... هستند و منتظرند که واکنش دوستان خود و دیگران را ببینند، به خصوص عاشق واکنش مثبت یا همان خوشآمدن (like) هستند. بعضیها هم که در انجمنهای گفتگو (forum) و اتاقهای گفتگو (chat) و یا پای پیامرسان خود (messenger) همیشه چشم انتظار هستند و هزار و یک گونه و مدل دیگر از رفتارهایی که بسته به فرد متفاوت خواهد بود.
این رفتارها حاصل علل، زمینهها و پارامترهای گوناگونی هستند. مثلاً اکثر انسانها تشنه اطلاعات، پیگیر اخبار، یادگیری و آموختن چیزهای نو و تازه هستند. اینترنت هم یک بستر برای اطلاعات، دادهها، علم، دانش و تکنولوژی است و در نتیجه گرایش به آن بسیار است. به خصوص با پیشرفت و گسترش سریعی که در همه جنبههای زندگی داشته است و امروز تصور دنیا بدون اینترنت بسیار سخت شده است. در قبال این پدیده مشخص است که واکنش افراد مختلف قطعاً متفاوت و گوناگون خواهد بود. از استفاده و رفتار نرمال و عادی گرفته تا رفتارهای افراطی، استفادههای نادرست و اتلاف وقت.
برای بعضیها دل کندن و دل بریدن از دنیای مجازی سخت است. چون یا معتاد به این محیطها و تکرار این رفتارها شدهاند و یا این دنیای مجازی وارد زندگی واقعی آنها شده است و برایشان بخشی از زندگیشان است. گونه اول که همان معتاد بودن به اینترنت است، باید درمان شود. چون با گذشت زمان آسیبرسان خواهد بود و فرد را از دنیای فیزیکی و واقعی اطراف خودش دور خواهد کرد. گونه دوم رفتاری است که باید برای آن بخش و زمان مناسبی در زندگی در نظر گرفت. یعنی هم رها کردن کامل آن خوب نیست و هم افراط در آن سرانجامی به جز اعتیاد اینترنتی نخواهد داشت. اما اگر بتوانیم برای آن زمان مناسب و کافی در طول شبانه روز در نظر بگیریم و به بقیه کارهای خود هم برسیم و در یک کلام زندگی با برنامه و برنامهریزی داشته باشیم، زندگی اینترنتی بسیار شیرین و لذتبخش خواهد بود.
مثلاً یک وبلاگنویس میتواند برنامه مرتب و منظمی برای فعالیت در وبلاگ خود داشته باشد و یا هر وقت که واقعاً هوس وبلاگنویسی کرد، به وبلاگ خودش سر بزند و چیزی بنویسد و یا وبلاگ خود را مدیریت کند و یا پاسخگوی نظرات بازدیدکنندگان و خوانندگان وبلاگ خود باشد. همچنین برای سایر موارد هم میتوان برنامه و تعداد ساعت مفید در نظر گرفت.
باید دقت کرد که اینترنت هم یک ابزار و پدیده است که اگر خوب و درست با آن برخورد کنیم، نه تنها آسیبرسان نخواهد بود، بلکه کمک خوبی برای زندگی بهتر و استفاده از زمان خواهد بود.
ما چه بخواهیم و چه نخواهیم اینترنت به بخشی از زندگی ما تبدیل شده است. حالا بعضی از صفت «مجازی» برای فعالیت و کارهای ما در فضای اینترنت و وب استفاده میکنند. ولی به نظر من باید پذیرفت که این زندگی اینترنتی خواه ناخواه، مستقیم و غیر مستقیم هم از زندگی و دنیای واقعی ما تأثیر میگیرد و هم ممکن است بر زندگی واقعی ما تأثیرگذار باشد. یعنی نمیتوان این دو را دو مقوله جدا از هم تصور کرد. به خصوص برای نسلی که کامپیوتر و اینترنت جزئی از زندگی ایشان است و تصور زندگی بدون این دو برایشان بسیار سخت و غیرممکن است.
بارها برای خیلی از ما، آشنایان و دوستانمان اتفاق افتاده است که برای چند روز دسترسی به اینترنت امکانپذیر نبوده است. اگر خوب دقت کرده باشید، میبینید که نبود آن خیلی اوقات از هر لحاظ بر دنیای واقعی ما تأثیر گذاشته است. مثلاً عادت داشتهایم هر روز سر ساعت مشخصی به فلان وبسایت، بهمان وبلاگ یا شبکه X سر بزنیم. اما وقتی که کامپیوتر در اختیار نداریم و یا دسترسی به اینترنت قطع شده است، انگار چیزی از عادات و رفتارهای روزمره ما حذف شده است. برای همین ممکن است حتی فکرمان مشغول شود و تصویری از آن کاری که روزانه انجام میدادیم در ذهنمان شکل بگیرد و مرتب به آن فکر کنیم.
اینجا یک نکته قابل مطرح است و آن هم «اعتیاد اینترنتی» یا اعتیاد به اینترنت است. وقتی زندگی اینترنتی حالت افراطی به خود بگیرد، اینترنت حالت اعتیادآور پیدا خواهد کرد. یعنی یک رفتار عادی و معمولی به یک رفتار افراطی تبدیل میشود. خیلیها دچار حالتی میشوند که باید فقط آنلاین باشند. ممکن است کار خاصی انجام ندهد، اما به گونهای به این محیط خو گرفته و عادت کردهاند که باید در آن حضور داشته باشند. خیلیها را دیدهام که عشق دانلود هستند، یعنی نیازی به دریافت فایلی ندارد، اما به دانلود عادت کرده است. بعضیها را میبینید که مرتب مشغول ارسال لینک و محتوا از طریق ابزارهایی چون فید، ایمیل، وبلاگ، میکروبلاگ، شبکههای اشتراکگذاری (social bookmarking) و ... هستند و منتظرند که واکنش دوستان خود و دیگران را ببینند، به خصوص عاشق واکنش مثبت یا همان خوشآمدن (like) هستند. بعضیها هم که در انجمنهای گفتگو (forum) و اتاقهای گفتگو (chat) و یا پای پیامرسان خود (messenger) همیشه چشم انتظار هستند و هزار و یک گونه و مدل دیگر از رفتارهایی که بسته به فرد متفاوت خواهد بود.
این رفتارها حاصل علل، زمینهها و پارامترهای گوناگونی هستند. مثلاً اکثر انسانها تشنه اطلاعات، پیگیر اخبار، یادگیری و آموختن چیزهای نو و تازه هستند. اینترنت هم یک بستر برای اطلاعات، دادهها، علم، دانش و تکنولوژی است و در نتیجه گرایش به آن بسیار است. به خصوص با پیشرفت و گسترش سریعی که در همه جنبههای زندگی داشته است و امروز تصور دنیا بدون اینترنت بسیار سخت شده است. در قبال این پدیده مشخص است که واکنش افراد مختلف قطعاً متفاوت و گوناگون خواهد بود. از استفاده و رفتار نرمال و عادی گرفته تا رفتارهای افراطی، استفادههای نادرست و اتلاف وقت.
برای بعضیها دل کندن و دل بریدن از دنیای مجازی سخت است. چون یا معتاد به این محیطها و تکرار این رفتارها شدهاند و یا این دنیای مجازی وارد زندگی واقعی آنها شده است و برایشان بخشی از زندگیشان است. گونه اول که همان معتاد بودن به اینترنت است، باید درمان شود. چون با گذشت زمان آسیبرسان خواهد بود و فرد را از دنیای فیزیکی و واقعی اطراف خودش دور خواهد کرد. گونه دوم رفتاری است که باید برای آن بخش و زمان مناسبی در زندگی در نظر گرفت. یعنی هم رها کردن کامل آن خوب نیست و هم افراط در آن سرانجامی به جز اعتیاد اینترنتی نخواهد داشت. اما اگر بتوانیم برای آن زمان مناسب و کافی در طول شبانه روز در نظر بگیریم و به بقیه کارهای خود هم برسیم و در یک کلام زندگی با برنامه و برنامهریزی داشته باشیم، زندگی اینترنتی بسیار شیرین و لذتبخش خواهد بود.
مثلاً یک وبلاگنویس میتواند برنامه مرتب و منظمی برای فعالیت در وبلاگ خود داشته باشد و یا هر وقت که واقعاً هوس وبلاگنویسی کرد، به وبلاگ خودش سر بزند و چیزی بنویسد و یا وبلاگ خود را مدیریت کند و یا پاسخگوی نظرات بازدیدکنندگان و خوانندگان وبلاگ خود باشد. همچنین برای سایر موارد هم میتوان برنامه و تعداد ساعت مفید در نظر گرفت.
باید دقت کرد که اینترنت هم یک ابزار و پدیده است که اگر خوب و درست با آن برخورد کنیم، نه تنها آسیبرسان نخواهد بود، بلکه کمک خوبی برای زندگی بهتر و استفاده از زمان خواهد بود.
0 دیدگاهها و نظرات:
ارسال یک نظر