۱۳۸۹ آبان ۱۹, چهارشنبه

تمهید بزرگمهر


بر مردمان واجب است که در کسب علم کوشند و فهم را در آن معتبر دارند که طلب علم و ساختن توشه آخرت از مهمات است. و زنده را از دانش و کردار نیک چاره نیست، و نیز نور ادب دل را روشن کند، و داروی تجربت مردم را از هلاک جهل برهاند، چنانکه جمال خورشید روی زمین را منور گرداند و آب زندگانی عمر جاوید دهد. وعلم به کردار نیک جمال گیرد که میوه درخت دانش، نیکوکاری است و کم‌آزاری.

و هر که علم بداند و بدان کار نکند، به منزلت کسی باشد که مخافت راهی می‌شناسد، اما ارتکاب کند تا به قطع و غارت مبتلا گردد. یا بیماری که مضرت خوردنی‌ها می‌داند و همچنان بر آن اقدام می‌نماید تا در معرض تلف افتد. و هر آینه آن کس که زشتی چیزی بشناخت، اگر خویشتن در آن افگند، نشانه تیر ملامت شود. چنانکه دو مرد در چاهی افتند: یکی بینا و دیگر نابینا. اگرچه هلاک میان هر دو مشترک است، اما عذر نابینا به نزدیک اهل خرد و بصارت مقبول‌تر باشد.

و فایده در تعلم، حرمت ذات و عزت نفس است. پس تعلیم دیگران؛ که اگر به افادت مشغول گردد و در نصیب خویش غفلت ورزد، همچون چشمه‌ای باشد که از آب او همه کس را منفعت حاصل می‌آید و او از آن بی‌خبر. و از دو چیز نخست خود را مستظهر باید گردانید، پس دیگران را ایثار کرد: علم و مال. یعنی چون وجوه تجارب معلوم گشت، اول در تهذیب اخلاق خویش باید کوشید، آنگاه دیگران را بر آن باعث بود.

و عاقل باید که در فاتحت کارها نهایت اغراض خویش پیش چشم دارد و پیش از آنکه قدم در راه نهد، مقصد معین گرداند. و الا واسطه آن به حیرت کشد و خاتمت به هلاک و ندامت. و به حال خردمند آن لایق‌تر که همت او از طلب دنیا قاصرتر، حسرات او به وقت مفارقت آن اندک‌تر. و نیز آنکه سعی برای آخرت کند، مرادهای دنیا بیابد و حیات ابد او را بدست آید، و آنکه سعی او به مصالح دنیا مصروف باشد، زندگانی برو وبال گردد، و از ثواب آخرت بماند. و کوشش اهل عالم در ادراک سه مراد ستوده است: ساختن توشه آخرت و تمهید اسباب معیشت و راست داشتن میان خود و مردمان به کم‌آزاری و ترک اذیت.

و پسندیده‌تر اخلاق مردمان تقواست و کسب مال از وجه حلال. هر چند در هیچ حال از زحمت آفریدگار عز اسمه و مساعدت روزگار نومید نشاید بود، اما برا آن اعتماد کلی کردن و کوشش فروگذاشتن از خرد و رای راست دور افتد که اَمداد خیرات و اقسام سعادات بدو نزدیک‌تر که در کارها ثابت قدم باشد و در مکاسب جد و جهد لازم شمرد.
و اگر چنانکه باژگونگی روزگار است، کاهلی به درجتی رسد یا غافلی رتبتی یابد، بدان التفات ننماید و اقتدای خویش بدو درست نشناسد، چه نیک‌بخت و دولت‌یار، او تواند بود که تقیل به مقبلان و خردمندان واجب بیند، تا به هیچ وقت از مقام توکل دور نماند و از فضیلت مجاهدت بی‌بهره نگردد.

و نیکوتر آنکه سیرت‌های گذشتگان را امام ساخته شود و تجارب متقدمان را نمودار عادات خویش گردانیده آید؛ که اگر در هر باب ممارست خویش را معتبر دارد، عمر در محنت گذارد. یا آنچه گویند در هر زیانی زیرکیی است، لیکن از وجه قیاس آن موافق‌تر که زیان دیگران دیده باشد و سود از تجارب ایشان برداشته باشد. چه اگر از این طریق عدول افتد، هر روز مکروهی باید دید، و چون در تجارب اتقانی حاصل آمد، هنگام رحلت باشد.

منبع:

کلیله و دمنه

0 دیدگاه‌ها و نظرات: